حکایت 48: کوزه ترک خورده!
در افسانهای هندی آمده است که مردی هر روز دو کوزه بزرگ آب به دو انتهای چوبی میبست…چوب را روی شانهاش میگذاشت و برای خانهاش آب می برد.
یکی از کوزهها کهنهتر بود و ترکهای کوچکی داشت. هربار که مرد مسیر خانهاش را میپیمود نصف آب کوزه میریخت...
مرد دو سال تمام همین کار را میکرد. کوزه سالم و نو مغرور بود که وظیفهای را که به خاطر انجام آن خلق شده به طورکامل انجام میدهد. اما کوزه کهنه و ترک خورده شرمنده بود که فقط میتواند نصف وظیفهاش را انجام دهد. هر چند میدانست آن ترکها حاصل سالها کار است.
کوزه پیر آنقدر شرمنده بود که یک روز وقتی مرد آماده میشد تا از چاه آب بکشد تصمیم گرفت با او حرف بزند. کوزه گفت: «از تو معذرت میخواهم. تمام مدتی که از من استفاده کردهای فقط از نصف حجم من سود بردهای…فقط نصف تشنگی کسانی را که در خانهات منتظرند فرو نشاندهای.»
مرد خندید و گفت: «وقتی برمیگردیم با دقت به مسیر نگاه کن.»
موقع برگشت کوزه متوجه شد که در یک سمت جاده…سمت خودش… گلها و گیاهان زیبایی روییدهاند.
مرد گفت: «میبینی که طبیعت در سمت تو چقدر زیباتر است؟ من همیشه میدانستم که تو ترک داری و تصمیم گرفتم از این موضوع استفاده کنم. این طرف جاده بذر سبزیجات و گل پخش کردم و تو هم همیشه و هر روز به آنها آب میدادی. به خانهام گل بردهام و به بچههایم کلم و کاهو دادهام. اگر تو ترک نداشتی، چطور میتوانستی این کار را بکنی؟»
پ.ن ۱:
با تصمیمهای عاقلانه، میتوان از تهدیدها، فرصت ساخت.
پ.ن ۲:
اگر از زاویه دیگری به این حکایت نگاه کنیم، متوجه میشویم که اگر همه چیز را برای خود بخواهیم، خیلی چیزها را از دست میدهیم. در عالم سیاست هم، خودخواهیهای کوچک، منجر به دیکتاتوری و خودخواهیهای بزرگ، منجر به ناسیونالیسم خواهد شد.
یک مطلب کوتاه درباره تبدیل تهدید به فرصت؛
آمریکا در دوران حضور شوروی با سیاست شوروی هراسی به انسجام هویتی ملت خود بهره می برد. در نظام بین الملل نیز با سیاست شوروی هراسی به ویژه خود را بر اروپا و خاورمیانه تحمیل می کرد. به عبارتی دیگر دشمنی به نام شوروی را برای کشورها برجسته می کرد و سپس خود را به عنوان سوپر من نظام بین الملل برای نجات کشورها تصویر سازی می کرد. با فروپاشی شوروی، آمریکا نیاز به ایجاد یک تهدید جدید داشت تا همچنان خود را به عنوان سوچرمن نظام بین الملل حفظ کند.
پس از شوروی کوشیدند از اسلام هراسی برای این منظور استفاده کنند. گروهی به نام القاعده را برجسته ساختند تا این وظیفه را به انجام رساند. با برجسته سازی القاعده، اسلام هراسی جای شوروی هراسی را پر می کرد که داعش نیز نسخه پسین همین القاعده بود. اسلام هراسی برای نظام امنیتی آمریکا همان تبدیل تهدید به فرصت یا به عبارتی از جانب بنده «تهدید سازی برای ایجاد فرصت» بود.
امروز ما نیز می توانیم از تهدیدها برای تبدیل کردن به فرصت استفاده کنیم. به عبارتی داعش را به ابزاری برای انسجام بخشی به ملت تجزیه شده عراق و ملت تضعیف شده سوریه تبدیل کنیم. اتحاد قومی و مذهبی ابزاری برای تحقق این امر است. به عبارت دیگر به همه اقوام و مذاهب باید فهماند که شما یک دشمن مشترک به نام داعش دارید. علاوه براین می توان در این قالب در آینده اتحادی ساختاری میان سوریه و عراق برای یک دولت شدن ایجاد کرد. هدف گسترده تر البته ایجاد یک اتحاد میان ملت های حامی انقلاب اسلامی در آسیای غربی است.
ما را از دعای خیر فراموش نکنید.
با احترام