ما۲۴نفر

(تارنمای دانشجویان معارف‌اسلامی و علوم‌سیاسی ۹۱ - دانشگاه امام صادق(علیه‌السلام

ما۲۴نفر

(تارنمای دانشجویان معارف‌اسلامی و علوم‌سیاسی ۹۱ - دانشگاه امام صادق(علیه‌السلام

محفل ۲۴ دانشجوی معارف‌اسلامی و علوم‌سیاسی دانشگاه امام صادق(ع). سعی می‌کنیم آن‌چه خودمان و دیگر دانشجوهای معارف‌اسلامی و علوم‌سیاسی به آن نیاز دارند را منتشر کنیم.
اگر شما هم اطلاعاتی برای انتشار دارید، با ما به اشتراک بگذارید.
منتظر انتقادها و پیشنهادهای شما هستیم.

۴۲۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دانشجویان علوم سیاسی ۹۱ دانشگاه امام صادق» ثبت شده است

غافلی را شنیدم که خانه رعیت خراب کردی تا خزانه سلطان آباد کند بی خبر از قول حکیمان که گفته‌اند هر که خدای را عزّوجلّ بیازارد تا دل خلقی به دست آرد خداوند تعالی همان خلق را برو گمارد تا دمار از روزگارش بر آرد

آتش سوزان نکند با سپند

آنچه کند دود دل دردمند

 

سر جمله حیوانات گویند که شیر است و اذلّ جانوران خر و به اتفاق خر بار بر به که شیر مردم در

مسکین خر اگر چه بی تمیزست

چون بار همی‌برد عزیزست

گاوان و خران بار بردار

به ز آدمیان مردم آزار

 

باز آمدیم به حکایت وزیر غافل، ملک را ذمائم اخلاق او به قرائن معلوم شد در شکنجه کشید و به انواع عقوبت بکشت

حاصل نشود رضای سلطان

تا خاطر بندگان نجویی

خواهی که خدای بر تو بخشد

با خلق خدای کن نکویی

 

آورده‌اند که یکی از ستم دیدگان بر سر او بگذشت و در حال تباه او تأمل کرد و گفت

نه هر که قوّت بازوی منصبی دارد

به سلطنت بخورد مال مردمان به گزاف

توان به حلق فرو بردن استخوان درشت

ولی شکم بدرد چون بگیرد اندر ناف

 

نماند ستمکار بد روزگار

بماند برو لعنت پایدار

۰ نظر موافقين ۲ مخالفين ۰ ۱۷ فروردين ۹۵ ، ۲۱:۳۰
دوشنبه, ۱۶ فروردين ۱۳۹۵، ۱۰:۰۰ ب.ظ

سوالات و کلید آزمون دکتری علوم‌سیاسی ۹۴

سؤالات و کلید آزمون دکتری علوم‌سیاسی ۹۴ را می‌توانید از این قسمت دریافت کنید.

۱ نظر موافقين ۳ مخالفين ۰ ۱۶ فروردين ۹۵ ، ۲۲:۰۰
دوشنبه, ۱۶ فروردين ۱۳۹۵، ۰۹:۳۰ ب.ظ

معرفی کتاب: ما چگونه ما شدیم؟

کتاب ما چگونه ما شدیم، ریشه یابی علل عقب ماندگی در ایران، نوشته دکتر صادق زیباکلام، یکی از کتب مهم گرایش جامعه‌شناسی سیاسی است که به عنوان منبع آزمون دکتری نیز مورد استفاده قرار می‌گیرد.

۰ نظر موافقين ۳ مخالفين ۰ ۱۶ فروردين ۹۵ ، ۲۱:۳۰
يكشنبه, ۱۵ فروردين ۱۳۹۵، ۰۹:۳۰ ب.ظ

حکایت ۱۴: کریمخان و مرد شاکی

مردی به دربار خان زند می‌رود و با ناله و فریاد می‌خواهد تا کریمخان را ملاقات کند. سربازان مانع ورودش می‌شوند. خان زند در حال کشیدن قلیان ناله و فریاد مرد را می‌شنود و می‌پرسد ماجرا چیست؟ پس از گزارش سربازان به خان، وی دستور می‌دهد که مرد را به حضورش ببرند. مرد به حضور خان زند می‌رسد و کریم خان از وی می‌پرسد: «چه شده است چنین ناله و فریاد می‌کنی؟»

مرد با درشتی می گوید: «دزد همه اموالم را برده و الان هیچ چیزی در بساط ندارم!»
خان می پرسد: «وقتی اموالت به سرقت می‌رفت تو کجا بودی؟»
مرد می گوید: «من خوابیده بودم!»
خان می گوید: «خوب چرا خوابیدی که مالت را ببرند؟»
مرد می گوید: «من خوابیده بودم، چون فکر می کردم تو بیداری!!!»
خان بزرگ زند لحظه‌ای سکوت می‌کند و سپس دستور می‌دهد خسارتش از خزانه جبران کنند و در آخر می‌گوید: «این مرد راست می‌گوید ما باید بیدار باشیم.»
۰ نظر موافقين ۲ مخالفين ۰ ۱۵ فروردين ۹۵ ، ۲۱:۳۰
يكشنبه, ۱۵ فروردين ۱۳۹۵، ۰۸:۰۰ ب.ظ

ارتقای دکتر شریعت، دکتر سیدامامی و دکتر مجیدی

ارتقای آقایان دکتر شریعت و دکتر سیدامامی به مرتبه استادی و دکتر مجیدی به مرتبه دانشیاری را به اساتید و دانشجویان محترم تبریک عرض می‌کنیم.

    

 

۰ نظر موافقين ۲ مخالفين ۰ ۱۵ فروردين ۹۵ ، ۲۰:۰۰
شنبه, ۱۴ فروردين ۱۳۹۵، ۰۹:۳۰ ب.ظ

معرفی کتاب: اندیشه‌های سیاسی در قرن بیستم

این کتاب به قلم دکتر حاتم قادری، برای دانشجویان رشته علوم سیاسی در مقطع کارشناسی به عنوان منبع اصلی درس «اندیشه‌های سیاسی در قرن بیستم» تدوین شده است و یکی از منابع آزمون دکتری است.

۰ نظر موافقين ۲ مخالفين ۰ ۱۴ فروردين ۹۵ ، ۲۱:۳۰
جمعه, ۱۳ فروردين ۱۳۹۵، ۰۹:۳۰ ب.ظ

حرف‌های ما۲۴نفر: هفته دوم فروردین ۱۳۹۵

پ.ن:

قلم، جزء جدایی‌ناپذیر زندگیِ دانشجویِ علوم‌انسانی است.

پ.ن۲:

بیایید زندگی کنیم!

۰ نظر موافقين ۳ مخالفين ۰ ۱۳ فروردين ۹۵ ، ۲۱:۳۰
جمعه, ۱۳ فروردين ۱۳۹۵، ۰۸:۰۰ ب.ظ

حکایت ۱۳: قاضی و رشوه

ترکمنی با یکی دعوا داشت.

کوزه ای پر گچ کرد و پاره ای روغن بر سر آن گذاشت و از بهر قاضی رشوت برد.

قاضی بستد و طرف ترکمن گرفت و قضیه چنان که خاطر او می خواست آخر کرد و مکتوبی مسجل به ترکمن داد.

بعد از هفته ای قضیه روغن معلوم کرد.

ترکمن را بخواست که در مکتوب سهوی است، بیاور تا اصلاح کنم.

ترکمن گفت: در مکتوب من سهوی نیست اگر سهوی باشد در کوزه باشد.

 

عبید زاکانی

۰ نظر موافقين ۳ مخالفين ۰ ۱۳ فروردين ۹۵ ، ۲۰:۰۰
پنجشنبه, ۱۲ فروردين ۱۳۹۵، ۰۹:۳۰ ب.ظ

معرفی کتاب: بایسته‌های جامعه‌شناسی سیاسی

این کتاب که یکی از منابع آزمون دکتری است، توسط موریس دوورژه نگاشته و توسط دکتر ابوالفضل قاضی ترجمه شده است.

معرفی کتاب

این موضوع کتاب حاضر، کاوش نظری انقلاب اسلامی ایران و بازخوانی فرهنگ سیاسی آن است. نویسنده، در این پژوهش بر آن است که انقلاب ایران را براساس مفهوم فرهنگ سیاسی بازشناسی نماید.

۰ نظر موافقين ۳ مخالفين ۰ ۱۲ فروردين ۹۵ ، ۲۱:۳۰
پنجشنبه, ۱۲ فروردين ۱۳۹۵، ۰۸:۰۰ ب.ظ

حکایت ۱۲: بهلول و کمک به فقرا

روزی هارون الرشید به سربازانش دستور داد تا بهلول دیوانه را به نزد او بیاورند. سربازان پس از ساعتی گشت زدن در شهر بهلول دیوانه را در حال بازی با کودکان یافتند و او را به نزد هارون الرشید بردند.

هارون الرشید با روی باز از بهلول استقبال کرد و گفت مبلغی پول به بهلول بدهند که بین فقرا و نیازمندان تقسیم کند و از آنها بخواهد برای سلامتی و طول عمر هارون‌ الرشید دعا کنند.بهلول وجه را از خزانه هارون الرشید گرفت و لحظه ای بعد دوباره به نزد خلیفه هارون الرشید رسید.

هارون الرشید با تعجب به بهلول نگاه کرد و گفت: ای دیوانه چرا هنوز اینجایی! چرا برای تقسیم کردن پول به میان فقرا نرفته‌ای؟

بهلول گفت: هر چه فکر کردم از خلیفه محتاج‌تر و فقیرتر در این دیار نیافتم؛ چرا که می بینم ماموران تو به ضرب تازیانه از مردم باج و خراج می گیرند و در خزانه ی تو می ریزند از این جهت دیدم که نیاز تو از همه بیشتر است لذا وجه را آورده ام تا به خودت بازگرداندم!

۱ نظر موافقين ۲ مخالفين ۰ ۱۲ فروردين ۹۵ ، ۲۰:۰۰
چهارشنبه, ۱۱ فروردين ۱۳۹۵، ۰۹:۳۰ ب.ظ

معرفی کتاب: اصول سیاست خارجی و سیاست بین الملل

این کتاب که دربرگیرنده مطالب پیشرفته‌ای در زمینه سیاست خارجی و سیاست بین‌الملل است، به عنوان منبع اصلی برای استفاده دانشجویان رشته‌های علوم سیاسی و روابط بین‌الملل تدوین شده است.

امید می‌رود علاوه بر جامعه دانشگاهی، پژوهشگران و برنامه‌ریزان سیاست خارجی کشور نیز از آن بهره‌مند شوند.

۰ نظر موافقين ۳ مخالفين ۰ ۱۱ فروردين ۹۵ ، ۲۱:۳۰
چهارشنبه, ۱۱ فروردين ۱۳۹۵، ۰۸:۰۰ ب.ظ

حکایت ۱۱: ندیم بادمجان!

سلطان محمود را در حالت گرسنگی بادمجان بورانی پیش آوردند.
خوشش آمد گفت:بادمجان طعامی است خوش!
ندیمی در مدح بادمجان فصلی پرداخت.
چون سیر شد،گفت: بادمجان سخت مضر چیزی است!
ندیم باز در مضرت بادمجان، سخن پردازی کرد.
سلطان گفت: ای مردک، نه این زمان مدحش میگفتی!
گفت: من ندیم توام نه بادمجان، مرا چیزی می‌باید گفت که تو را خوش آید نه بادمجان را.

 

عبید زاکانی

۰ نظر موافقين ۲ مخالفين ۰ ۱۱ فروردين ۹۵ ، ۲۰:۰۰
سه شنبه, ۱۰ فروردين ۱۳۹۵، ۰۹:۳۰ ب.ظ

معرفی کتاب: اندیشه سیاسی اسلام (در سده‌های میانه)

کتاب اندیشه سیاسی اسلام، نوشته آروین آی.جی. روزنتال و ترجمه دکتر علی اردستانی، برنده کتاب فصل در سال ۷شده و یکی از منابع آزمون دکتری علوم‌سیاسی است.

     

۰ نظر موافقين ۳ مخالفين ۰ ۱۰ فروردين ۹۵ ، ۲۱:۳۰
سه شنبه, ۱۰ فروردين ۱۳۹۵، ۰۸:۰۰ ب.ظ

حکایت ۱۰: تو بگو قلم است یا کلنگ؟

روزی بهلول نزد قاضی بغداد نشسته بود که قلم قاضی از دستش به زمین افتاد.

بهلول به قاضی گفت: جناب قاضی کلنگت افتاد آن را از زمین بردار.

قاضی به مسخره گفت: واقعاً اینکه می‌گویند بهلول دیوانه است، صحیح است. آخر قلم است نه کلنگ!

بهلول جواب داد: مردک! تو دیوانه هستی که هنوز نمیدانی. با احکامی که به این قلم می‌نویسی خانه‌های مردم خراب می‌کنی، تو بگو قلم است یا کلنگ؟

۱ نظر موافقين ۳ مخالفين ۰ ۱۰ فروردين ۹۵ ، ۲۰:۰۰

این کتاب که توسط دکتر صادق زیباکلام نگاشته شده است، یکی از منابع آزمون دکتری علوم‌سیاسی است که می‌توانید مقدمه این کتاب را در ادامه مطلب دریافت کنید.

معرفی کتاب

کتاب حاضر که منبع اصلی درس "تحولات سیاسی و اجتماعی ایران ۱۳۲۰ - ۱۳۲۲" در مقطع کارشناسی رشته علوم سیاسی محسوب می‌شود به بررسی تحولات ایران در سال‌های نخست پس از سقوط رضا شاه اختصاص دارد. در این کتاب نویسنده ضمن تجزیه و تحلیل رویدادهای این مقطع زمانی، کوشیده است نشان دهد که عامل اصلی تغییر و تحولات سیاسی این برهه زمانی، نخبگان سیاسی و صاحبان قدرت داخلی بوده‌اند نه قدرت‌های خارجی.

۰ نظر موافقين ۳ مخالفين ۰ ۰۹ فروردين ۹۵ ، ۲۱:۳۰
دوشنبه, ۹ فروردين ۱۳۹۵، ۰۸:۰۰ ب.ظ

حکایت ۹: انگشت پادشاه

پادشاهی هنگام پوست کندن سیبی با یک چاقوی تیز٬ انگشت خود را قطع کرد. وقتی که نالان طبیبان را می‌طلبید٬ وزیرش گفت: «هیچ کار خداوند بی‌حکمت نیست.»
پادشاه از شنیدن این حرف ناراحت‌تر شد و فریاد کشید: «در بریده شدن انگشت من چه حکمتی است؟» و دستور داد وزیر را زندانی کنند.
روزها گذشت تا اینکه پادشاه برای شکار به جنگل رفت و آن جا آن قدر از سربازانش دور شد که ناگهان خود را میان قبیله‌ای وحشی تنها یافت. آنان پادشاه را دستگیر کرده و به قصد کشتنش به درختی بستند. اما رسم عجیبی هم داشتند که بدن قربانیانشان باید کاملاً سالم باشد و چون پادشاه یک انگشت نداشت او را رها کردند و او به قصر خود بازگشت. در حالی که به سخن وزیر می‌اندیشید دستور آزادی وزیر را داد. وقتی وزیر به خدمت شاه رسید٬ شاه گفت: «درست گفتی، قطع شدن انگشتم برای من حکمتی داشت ولی این زندان رفتن برای تو جز رنج کشیدن چه فایده‌ای داشته؟»
وزیر در پاسخ پادشاه لبخند زد و پاسخ داد: «برای من هم پر فایده بود چرا که من همیشه در همه حال با شما بودم و اگر آن روز در زندان نبودم حالا حتماً کشته شده بودم.»
۰ نظر موافقين ۲ مخالفين ۰ ۰۹ فروردين ۹۵ ، ۲۰:۰۰
دوشنبه, ۹ فروردين ۱۳۹۵، ۰۳:۰۰ ب.ظ

انتخابات درون حزبی آمریکا؛ معجزه در کمپین سندرز

به نقل از انتخاب، انتخابات ریاست جمهوری آمریکا پیچیده تر و هیجان انگیزتر از آن چیزی است که پیشتر پیش بینی می شد. هر روز خبر تازه و اتفاق جذابی در این انتخابات پیش می آید. تا جایی که حتی برخی از واژه «معجزه» برای آن استفاده کرده اند.

برنی سندرز چقدر شانس پیروزی دارد؟

۰ نظر موافقين ۲ مخالفين ۰ ۰۹ فروردين ۹۵ ، ۱۵:۰۰

یکی دیگر از منابع آزمون دکتری، کتاب جامعه‌شناسی سیاسی معاصر اثر کیت نَش و ترجمه دکتر دلفروز است. دکتر بشیریه نیز مقدمه‌ای بر این کتاب نوشته است که می‌توانید در ادامه مطلب دریافت کنید.

     

۱ نظر موافقين ۳ مخالفين ۰ ۰۸ فروردين ۹۵ ، ۲۱:۳۰
يكشنبه, ۸ فروردين ۱۳۹۵، ۰۸:۰۰ ب.ظ

حکایت ۸: نه من کریمم نه تو!

درویشی تهی‌‌ دست از کنار باغ کریم خان زند عبور می‌کرد . چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره‌ای به او کرد . کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند .
کریم خان گفت : این اشاره‌ های تو برای چه بود ؟
درویش گفت : نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم .آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟

کریم خان در حال کشیدن قلیان بود ؛ گفت چه می‌خواهی؟
درویش گفت: همین قلیان، مرا بس است !چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز کسی که می‌ خواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد ! پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد !روزگاری سپری شد. درویش جهت تشکر نزد خان رفت .
ناگه چشمش به قلیان افتاد و با دست اشاره‌ای به کریم خان زند کرد و گفت: نه من کریمم نه تو؛ کریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست . . .

۳ نظر موافقين ۳ مخالفين ۰ ۰۸ فروردين ۹۵ ، ۲۰:۰۰
شنبه, ۷ فروردين ۱۳۹۵، ۱۰:۰۰ ب.ظ

پرنده صلح، روی تریبون سندرز


دریافت
مدت زمان: 1 دقیقه 48 ثانیه

برنی سندرز در حال سخنرانی در اورگان پورتلند بود که یک پرنده کوچک کنارش روی زمین نشست. سندرز با هیاهوی جمعیت متوجه حضور پرنده شد و با لبخند در حال نظاره کردن این پرنده بود که ناگهان پرنده پرید و روی تریبون سندرز نشست. در حالی که جمعیت حاضر در حال تشویق و سر و صدا کردن بودند، سندرز هم با لبخند پرنده را نگاه می کرد.

بعد از اینکه سر و صدای جمعیت کمی آرام می شود و پرنده می‌پرد، سندرز می گوید:فکر می کنم نشانه‌ای در حضور این پرنده کوچک وجود داشت. این پرنده یک کبوتر کوچک بود که از ما صلح می خواست. جنگ بس است دیگر. 

جمعیت جوان حاضر هم با شنیدن این صحبت های سندرز منفجر می شوند و صدای تشویق و دست زدن آنها برای سناتور ایالت ورمانت کل در سالن پر می شود. 

۰ نظر موافقين ۲ مخالفين ۰ ۰۷ فروردين ۹۵ ، ۲۲:۰۰