حرفهای ما۲۴نفر: هفته دوم مهر ۱۳۹۵
- ابوالفضل زارع:
- محمدحسین خانی:
- محمدحسین مرادی:
- علی یاسمی:
مطالب مرتبط:
http://gharargah.blog.ir/post/41
مطالب مرتبط:
http://gharargah.blog.ir/post/41
این کتاب مشتمل است بر معرفی اصلیترین فیلسوفان سیاسی قرن بیستم (از 1917 تا 1991) و آرای آنان. بر این اساس بحث اصلی کتاب با "ماکس وبر" آغاز میشود. پس از آن سه منتقد سرمایهداری مصرفگرا یعنی "مارکوزه"، "آرنت"، و "مک فرسن" معرفی میشوند.
بخش دوم کتاب که "لیبرالیسم صف آراسته" نام دارد، چهار نویسندهی کم و بیش لیبرال گرد آمده است. این افراد عبارتاند از: "اوکشات"، "هایک"، "پوپر" و "برلین" و سرانجام در بخش سوم که عنوان آن "معاصران" است به بحث دربارهی سه فیلسوف سیاسی مهم که هنوز در قید حیات هستند. یعنی "راولز"، "نوزیک" و "هابرماس" اختصاص یافته است. به تصریح نگارنده: "نگاه تکنیکی به عقلانیت و پیامدهای اجتماعی آن از کانونهای اصلی توجه عمدتا با خصمانهی فیلسوفان سیاسی قرن بیستم بوده است. این مطلب به خصوص دربارهی نظریهپردازان انتقادی مکتب فرانکفورت مصداق دارد که نمایندگانش در بحث حاضر، "هربرت مارکوزه" و "یورگنهابرماس" هستند. مارکوزه جامعتر از دیگران، نگاه تکنوکراتیک (یا پوزیتیویستی) را به نفع آزادی انقلابی رد میکند. اما نظریهپردازان گرایشهای ایدئولوژیکی کاملا مخالف آن نیز در طرد این نگاه و نظر یعنی تحقق اجتماعی آن در شکل مثلا بوروکراتیزه کردن غیر انسانی ـ که انسانها را تبدیل به وسایل ادارهی امور میکند ـ با مارکوزه اتفاق نظر دارند هرچند به اندازهی او تند نمیروند. مثال اوکشات محافظهکار دربارهی تکیهی بیش از اندازه به دانش تکنیکی خبر میدهد و به نفع سنت و رویههای جاری و تثبیت شده سخن میگوید؛ اقتصاددان دست راستی و لیبرال، "هایک"، نیز به رد هرگونه کوششی برای سازمان دادن تمامعیار جامعه برمیخیزد و آن را به یکسان برای آزادی، کارآیی، و پیشرفت، مضر و ویرانگر میداند؛ نظر سوسیال دموکرات رادیکالی چون هابرماس در زمینهی ادارهی بوروکراتیک امور تا حدی با نظر "هایک" مطابقت دارد. در میان فیلسوفان سیاسی بحث شده در این کتاب، فقط "کارل پوپر" (آن هم به شکل کاملا محدودی) بر خرد تکنیکی در شکل "مهندسی اجتماعی تدریجی" صحه میگذارد. چون تکنوکراسی، بوروکراسی و جامعهی تحت کنترل بر این مبنا مورد نقد قرار میگیرند که سبب میشوند با انسان صرفا همچون ابزار رفتار شود، پس این دسته از منتقدان با حکم مطلق کانتی که دقیقا همین را منع میکند، توافق دارند و "رابرت نوزیک" اختیارگرا نیز همین را اصل و اساس قرار میدهد.
نظریهپردازان دست راستی و دست چپی در خصومت مخالفت با بوروکراتیزه کردن جامعه و جامعهی تحت کنترل، هدف مشترکی را تعقیب میکنند، اما زمانی که جنبهی مهم دیگری از عقلانی کردن غربی یعنی بازار، خصوصا در شکل سرمایهدارانهی آن مطرح میشود، این اشتراک هدف و همراهی به پایان میرسد. هایک بازار را نمونهی کامل آزادی میداند، حال آن که در نظر مارکوزه، سرمایهداری مصرفگرا مظهر تمامعیار رفتار و بهرهکشی غیرانسانی در زمانهی ماست. خصومت و مخالفت با فرهنگ مصرفگرای مدرن، همچنین ترجیعبند در نظریهپردازان دیگر خصوصا هانا آرنت جمهوریخواه و مارکسیست لیبرال سی. بی. مک فرسن نیز هست".
*چاپ پنجم این کتاب در سال ۹۴ در ۴۳۲ صفحه، توسط انتشارات ماهی با قیمت ۱۸,۰۰۰تومان منتشر شده است.
مطالب مرتبط:
مدرنیته یعنی چه؟ آیا نوشتن و امروزگی است، یا جهشی است در تاریخ تمدن انسانی؟ گذر از محدودیتهای سنت و تاریخ است، یا گام نهادن به قلمرو حاکمیت انسان؟ آیا رویکردی است اخلاقی یا با آزادیهای سیاسی و اجتماعی یکی است؟ الگویی است فراهم آمده بر اساس بینشی اروپا محور، یا با خرد باوری علمی و ابزاری به یک معنا میآید.
این کتاب تلاشی است در اثبات نکتهای مهم: پاسخ به این پرسشها مهم نیست مگر بر اساس نگرشی انتقادی نسبت به مدرنیته. نقادی روزگار مدرن، به گفتهی هگل خودآگاهی مدرنیته است و به قول هایدگر شهامتی عظیم میطلبد: شجاعت پرسش از روزگار نو.
دریافت مقدمه کتاب
حجم: 150 کیلوبایت
*چاپ یازدهم این کتاب در سال ۹۴ در ۳۱۲ صفحه، توسط نشر مرکز با قیمت ۱۸,۵۰۰ تومان منتشر شده است.
مطالب مرتبط:
معرفی کتاب: سنت و مدرنیته؛ ریشه یابی علل ناکامی اصلاحات و نوسازی سیاسی در ایران عصر قاجار
سیاست و زندگی سیاسی چیست؟ گرایش ایدئولوژیک رژیمهای سیاسی چه تأثیری بر تقسیم قدرت میان نیروهای اجتماعی دارد؟ اصولاً دولت چیست؟ منشأ آن کدام است؟ نقش دولتها در حیات اجتماعی و زندگی سیاسی چیست؟ گروهها و نیروهای اجتماعی چه رابطهای با دولت دارند؟ جامعهشناسی سیاسی سعی دارد به این سؤالات و سؤالهای مشابه آن که ممکن است ذهن هر دانشجوی رشتههای علوم سیاسی و جامعهشناسی و حتی افراد علاقهمند به امور سیاسی را به خود مشغول داشته پاسخ گوید. مؤلف در این کتاب وظیفهی اصلی جامعهشناسی سیاسی را به بررسی روابط میان قدرت دولتی و گروهها و نیروهای اجتماعی محدود کرده است تا «دیسیپلین» جامعهشناسی سیاسی بهمعنی دقیق آن از دیگر شاخههای علوم سیاسی متمایز گردد. وی جوانب مختلف مسائل جامعهشناسی سیاسی را هم در عرصهی نظریه به محک تجربه زده است و هم در عرصهی عمل. مؤلف همچنین با دیدگاهی تاریخنگر نظریهها و عملکرد نیروهای مختلف اجتماعی را بررسی کرده است و جایجای با ذکر شواهد و مستندات تاریخی آنها را آزموده است.
دریافت مقدمه کتاب
حجم: 1.39 مگابایت
*چاپ بیستوچهارم این کتاب در سال ۹۴ در ۳۵۲ صفحه، توسط نشر نی با قیمت ۱۶,۰۰۰تومان منتشر شده است.
مطالب مرتبط:
معرفی و خلاصه کتاب: درآمدی بر جامعهشناسی سیاسی ایران
معرفی کتاب: جامعهشناسی سیاسی معاصر: جهانی شدن، سیاست و قدرت
مطالب مرتبط:
متن زیر به قلم برایان ولستون در رویترز منتشر شده است و به ۷ مورد از اظهارات دوگانه هیلاری کلینتون در انتخابات ایالات متحده میپردازد.
Opinions and policy positions evolve as people age and learn, but voters can be unforgiving of politicians who radically change their stances. In the 2016 election, Democratic nominee Hillary Clinton seems to have switched at least one position after coming under pressure from progressive supporters of primary challenger Senator Bernie Sanders of Vermont. In other instances she has moved to a different place on her own or just backpedaled in the face of vocal opposition.
Here are seven of Clinton’s biggest flip-flops:
1. Gay Marriage.
For almost a decade and as late as 2010, Clinton opposed gay marriage but backed civil unions for gay and lesbian couples, as this video makes clear. In 2002, Clinton was asked by Chris Matthews of MSNBC, “Do you think New York State should recognize gay marriage?” Clinton’s answer: “No.” In 2004, as New York senator, she said: “I believe that marriage is not just a bond, but a sacred bond between a man and a woman.”
Related: Is Trump v. Clinton the Baby Boomers’ Last Hurrah?
By 2013, she was saying: “I support marriage for lesbian and gay couples” personally and as a matter of policy. But in a 2014 interview with Terry Gross of NPR’s Fresh Air, she denied having changed her stance and suggested that Gross was trying to twist her words.
2. The Iraq War.
In 2002, explaining her vote for invading Iraq, Clinton said: “It is clear… that if left unchecked Saddam Hussein will continue to increase his capacity to wage chemical and biological warfare and will keep trying to develop nuclear weapons …This is probably the hardest decision I’ve ever had to make. Any vote that might lead to war should be hard, but I cast it with conviction.”
On Meet the Press in 2008, Clinton defended her vote authorizing the war, telling the late Tim Russert: “it is absolutely unfair to say that the vote as [former Senator and Defense Secretary] Chuck Hagel, who was one of the architects of the resolution, has said, was a vote for war. It was a vote to use the threat of force against Saddam Hussein, who never did anything without being made to do so.”
Last May, she changed her tune about the vote, saying: “I made it very clear that I made a mistake, plain and simple. And I have written about it in my book.”
3. The Trans-Pacific Partnership (TPP).
As secretary of state under President Obama, Clinton backed this ambitious 12-nation trade agreement, which was never concluded and is now in jeopardy. But Sanders – and Republican nominee Donald Trump – have denounced trade deals such as TPP as detrimental to American workers. Now Clinton opposes TPP, which she once called the “gold standard” of trade deals.
4. North American Free Trade Agreement.
As first lady, Clinton was credited with helping her husband, President Bill Clinton, secure passage of NAFTA, a major trade deal that has since been criticized as a killer of U.S. manufacturing jobs. As a senator in 2004, she said: “I think on balance, NAFTA has been good for New York and America.” In her unsuccessful primary battle against then Senator Barack Obama in 2008, she said she was one of the voices within Bill Clinton’s administration “warning about NAFTA.”
Related: How the Keystone XL Pipeline Threatens Obama’s Legacy
5. The Keystone Pipeline.
In 2010, Secretary of State Clinton said the administration was “inclined” to support the building of the controversial pipeline, which would transport heavy crude oil from Canada to the U.S. She now flat-out opposes Keystone, saying “I never took a position on Keystone until I took a position on Keystone.” PolitiFacts calls that a “No Flip,” but others see it as a decision based on which way the political windsock was blowing.
6. Criminal Justice.
In 1996, Hillary Clinton spoke in New Hampshire in support of a law signed by Bill Clinton, the 1994 Violent Crime Control and Law Enforcement Act, which has since been blamed in part for America having the highest mass incarceration rate in the world. She said: "We also have to have an organized effort against gangs. Just as in a previous generation we had an organized effort against the mob. We need to take these people on …They are often the kinds of kids that are called super predators — no conscience, no empathy. We can talk about why they ended up that way, but first, we have to bring them to heel." Clinton has been criticized by Bernie Sanders and most recently Republican National Chairman Reince Priebus for calling African-American youths “super predators.” Though she didn’t make a direct connection, Sanders said, “it was a racist term, and everyone knew it was a racist term.” Clinton has said she regrets using those words. Her website now says: “This mass incarceration epidemic has an explicit racial bias, as one in three black men can expect to go to prison in their lifetime. A significant number of those incarcerated are held for low-level, nonviolent offenses. We must end the era of mass incarceration.”
7. Illegal Immigrant Children.
In 2014, Clinton discussed the influx of children from Central America illegally crossing into the U.S. with Christiane Amanpour of CNN. She said: “We have to send a clear message that just because your child gets across the border, that doesn’t mean your child gets to stay.” But in an MSNBC/Telemondo Town Hall in February, Jose Diaz-Balart asked if those children should be treated like a message. “Well,” Clinton said, “the children themselves need to be taken care of. They are children. They should be given every help that we can.”
Related:
متن زیر که به قلم «پاتریک مارتین» در پایگاه «گلوبال ریسرچ»منتشر شده است به دنبال نشان دادن چرایی حمایت سازمان سیا از هیلاری کلینتون در انتخابات ریاستجمهوری است.
In an op-ed column in Friday’s New York Times, former top CIA official Michael Morell publicly endorsed Democratic presidential nominee Hillary Clinton. In the article, Morell branded Clinton’s Republican opponent, Donald Trump, as a pawn of Russian President Vladimir Putin.
Morell retired from the CIA in 2013 after a 33-year career, having spent two decades in high-level positions in Washington. His duties included preparing the President’s Daily Brief for George W. Bush. For three years he was deputy director, running the agency day-to-day, and he had two stints as acting director, for three months in 2011 and for four months in 2012-2013.
Morell was a top official throughout the period of CIA kidnappings (renditions) of victims who were then held in secret prisons and tortured. He helped lead the CIA when it was carrying out drone missile assassinations and other forms of covert state terrorism. Throughout his tenure in Langley, Virginia, the CIA was engaged in war crimes in Afghanistan, Iraq, Libya, Yemen, Syria and many other countries.
After Morell left the agency, Obama appointed him to the President’s Review Group on Intelligence and Communications Technologies, which prepared a whitewash of National Security Agency spying following the revelations by Edward Snowden. He then moved seamlessly to a position as a well-paid media commentator for CBS News, while joining the campaign of former CIA officials to block the release of the Senate Intelligence Committee report on CIA torture.
That such an individual comes out publicly in support of Hillary Clinton says a great deal about the nature of the Democratic presidential campaign and the type of administration Clinton will head in the event that she wins the November election.
Morell’s op-ed column appears under the headline: “I Ran the CIA. Now I’m Endorsing Hillary Clinton.” As far as the New York Times is concerned, support for Clinton from an organization that is identified around the world with torture and murder should be shouted from the rooftops. It is something to be proud of, a positive credential for the Democratic presidential nominee.
The former CIA official declares Clinton “highly qualified to be commander in chief,” praises “her belief that America is an exceptional nation that must lead in the world,” and notes that in the internal discussions over US intervention in the Syrian civil war, “she was a strong proponent of a more aggressive approach.”
Morell denounces Trump as unqualified to be president, in part because of his volatile personality and lack of national security experience, but mainly because of his supposed connection to Russia.
He writes:
“President Vladimir V. Putin of Russia was a career intelligence officer, trained to identify vulnerabilities in an individual and to exploit them. That is exactly what he did early in the primaries. Mr. Putin played upon Mr. Trump’s vulnerabilities by complimenting him. He responded just as Mr. Putin had calculated…
“Mr. Trump has also taken policy positions consistent with Russian, not American, interests—endorsing Russian espionage against the United States, supporting Russia’s annexation of Crimea and giving a green light to a possible Russian invasion of the Baltic States. In the intelligence business, we would say that Mr. Putin had recruited Mr. Trump as an unwitting agent of the Russian Federation.”
This extraordinary allegation adds fuel to the campaign launched by pro-Clinton pundits like New York Times columnist Paul Krugman, portraying Trump as a “Siberian candidate” whose campaign represents a Russian intervention into the US elections.
The Clinton campaign has embraced and promoted these McCarthyite smears, issuing a video Friday posing the question, “What is Donald Trump’s connection to Vladimir Putin?” The video, available on YouTube, consists of clips of right-wing media figures, including Joe Scarborough, Charles Krauthammer and George Will, denouncing Trump for his praise for Putin, interspersed with questions suggesting that Trump has secret business ties to Russia and is being financed by Russian oligarchs.
In style and political content, the video recalls the ravings of the John Birch Society, the anticommunist organization of the 1950s and 1960s that claimed leading US political figures, including President Eisenhower, were Soviet agents.
This underscores the drastic shift to the right in the political orientation of the Democratic Party. It does not oppose Trump on the basis of his militarism or his authoritarian contempt for democratic rights. Instead, the Clinton campaign is presenting itself as the authoritative party of the military-intelligence complex and the political establishment, appealing to billionaires, the military brass and the intelligence agencies.
In the form of Trump vs. Clinton, the US electoral system has provided working people the “choice” between an openly fascistic demagogue and an avowed representative of the Pentagon, the CIA and the financial establishment hell-bent on launching new imperialist wars.
The barrage of claims by the corporate media that Trump, as distinct from “normal” US politicians, is deranged deserves only contempt. Both Trump and Clinton are deadly enemies of the working class. They may be opposed to one another in the election campaign, but that is no argument for working people to take sides. Rather, workers and youth must draw the conclusion that the entire political system is deeply dysfunctional and should be swept away.
The Democratic Party is appealing, not to the mass opposition and disgust with Trump on the part of working people, but to the opposition to Trump within the US ruling elite, whose main concern is that the Republican candidate’s friendly gestures towards Putin, his open questioning of the value of NATO, and his expressed reservations about US wars in the Middle East are cutting across the bipartisan foreign policy consensus in Washington.
This poses immense dangers to the working class. The logic of the Democrats’ anti-Trump campaign is to channel mass opposition to Trump behind preparations for war with Russia, a nuclear-armed power. In the event of a Democratic victory—increasingly likely according to polling this week—Clinton will claim a mandate for war policies that can be carried out only through a frontal assault on the living standards and democratic rights of American workers. This demonstrates that the differences between Clinton and Trump are purely tactical: how best to subordinate the working class to the war drive of American imperialism.
As the World Socialist Web Site has previously pointed out, Trump did not crawl out of the Manhattan sewers or a Munich beer hall. He emerged from the well-heeled, corrupt circle of real estate speculators in New York City, where he had the closest ties with the Democratic Party machine. He was molded and promoted for decades by the corporate-controlled media and the political establishment. He and the Clintons are old friends: he invited them to one of his weddings; they asked for his money for their political campaigns and bogus charities.
If Trump is suddenly branded as a monster who must be kept out of the White House, it is only because the US financial aristocracy and the military-intelligence apparatus have a different monster in mind, one they consider more dependable: Hillary Clinton. She’s the monster who is on message—on Ukraine, Russia, NATO and the anti-Chinese “pivot to Asia.” She knows which generals to salute and which billionaires to flatter. She’s a “safe pair of hands,” which means she can be relied on to kill the right people.
That is the meaning of Clinton’s endorsement by the CIA’s Michael Morell and, more generally, the wave of support for her campaign from billionaires, Republicans, generals and the media
ترجمه این مقاله:
چرا سازمان سیا از هیلاری کلینتون حمایت میکند؟
مطالب مرتبط:
در جلد دوم از مجموعه سهجلدی «تاریخ اندیشه سیاسی غرب»، سیر اندیشههای سیاسی اندیشمندان دوران رنسانس تا حدود قرن بیستم بررسی میشود. در این بررسی، مخاطب با اندیشههای کسانی آشنا میشود که پایههای فکری حیات فرهنگی مدرن را در اروپا بنا نهادند. «ماکیاولی»؛ «تامس هابز»؛ «جان لاک»؛ «جامبا تیستا ویکو»؛ «دیوید هیوم»؛ «ژان ژاک روسو»؛ «امانوئل کانت»؛ «هگل» و «کارل مارکس» از اندیشمندانی هستند که مخاطبان با زندگینامه و سیر اندیشههای آنان آشنا میشوند.
دریافت مقدمه کتاب
حجم: 1.86 مگابایت
*چاپ نهم این کتاب در سال ۹۳ در ۲۲۸ صفحه، توسط نشر مرکز با قیمت ۱۰,۹۰۰ تومان منتشر شده است.
مطالب مرتبط:
کتاب حاضر، حاوی متن سخنرانی یکی از جلسات فرهنگی است که هر ماهه در دفتر پژوهشهای فرهنگی دکتر علی شریعتی برگزار میشود. این متن در باب «ایدئولوژی و ایدئولوژیستیزی در ایران» است. طبق بررسیهای مطرحشده در کتاب، واژه «ایدئولوژی» در دهه چهل و پنجاه یعنی بعد از کودتای 28 مرداد و پس از سرکوب قیام سال 1342 در ایران رواج مییابد؛ که از همان آغاز، مخالفان و موافقان خاص خود را نیز داشته است. موافقان، ایدئولوژی را هم در فرآیند انقلاب و هم در روند اصلاحی جامعه در کنار مذهب و دین موثر میدانستند و مخالفان، دین را در کنار ایدئولوژی برخلاف روند جامعه میشمردند و آن را فقط یک مسئله سیاسی میدانستند. این در حالی است که با توسعه تفکر و اندیشه و علم در ایران، همگان بر این مسئله اذعان دارند که برای ورود به عرصه عمومی و برای تغییر اجتماعی نیاز به ایدئولوژی، ضرورتی اجتنابناپذیر است.
دریافت مقدمه کتاب
حجم: 176 کیلوبایت
*چاپ یازدهم این کتاب در سال 93 در 304 صفحه، توسط نشر کویر با قیمت 15,500تومان منتشر شده است.
مطالب مرتبط:
مثل همیشه رفته بودیم سرکشی از بازار.
توی یکی از راسته ها، چند تا بازاری مغازههاشان را نوسازی کرده بودند و آمده بودند در حریم کوچه.
علی(علیهالسلام) دستور داد، خراب شود.
همان روز، گزارش رسید قبیلهی بنیبکاء خانههایشان را در زمینهایی که برای بازار تعیین شده بود، ساختهاند.
دستور خرابی آنها را هم داد.
علی(علیهالسلام) فرمود: حق ندارید در محل تجارت مسلمین، خانه بسازید.
پ.ن:
یکی از مهمترین وظایف رهبر جامعه، ایجاد نظم در آن جامعه است حتی نظم در ساختوسازها.
کتاب راهنمای جامع شناسی که توسط کیت نش و آلن اسکات گردآوری و ویرایش شده است، توانسته نظریات مطرح در حوزه جامعهشناسی را در دو جلد جمعآوری کند. جامعهشناسی سیاسی حوزهای میانرشتهای محسوب میشود و در این کتاب شاهد هستیم که مباحث از از یک امر سیاسی فراتر میرود و به برخی مباحث اقتصادی و فرهنگی نیز در پرداخته میشود.
ارنست کاسیر فیلسوف نوکانتی آلمانی و تاریخ نگار فلسفهٔ غرب است. وی با نوشتن کتاب«فلسفه روشنگری» در هفت فصل به بررسی ریشهها و شرایط دورهای که به فلسفه روشنگری معروف شده است می پردازد. این هفت فصل عبارتند از:
*چاپ سوم این کتاب در سال ۸۹ در ۵۴۳ صفحه، توسط انتشارات نیلوفر با قیمت ۱۸,۰۰۰تومان منتشر شده است.
مطالب مرتبط:
معرفی کتاب: تاریخ فلسفه سیاسی غرب؛ از آغاز تا پایان سده های میانه
مؤلف به بررسی و نقد نظریههای جامعهشناسان و متفکران اجتماعی در زمینهی تغییرات اجتماعی میپردازد و بهویژه بر دیدگاههای جامعهشناسان معاصر مانند رالف دارندورف، آلن تورن، مک کلهلند و سی. رایت میلز تأکید میورزد. پژوهشگران علوم اجتماعی نیز میتوانند در مطالعهی تغییرات اجتماعی از این کتاب الگو بگیرند.
در آغاز هزارۀ سوم میلاد مسیح، امت عیسی مسیح در انتظار آخرالزمان به سر میبرد و نشانههای آن را نیز در همهچیز و همهجا میدید. این انتظار نزدیک به هفت دهه به درازا کشید و از آنجا که در آغاز هزارۀ دوم به حساب ـ نادرست ـ تقویم کلیسا سالگرد میلاد عیسای نصرانی بود، گمان بر آن رفت که بازگشت او به هزارهای پس از مصلوب شدن، موکول شده است. بدینسان، سی و سه سال دیگر نیز به انتظار گذشت و با سپری شدن این سالهای پردرد و رنج انتظار، امت عیسی مسیح چهرۀ دیگری به خود گرفت و انتظار جای خود را به تحولی داد که همۀ عرصههای حیات اروپای مسیحی را دگرگون کرد.
هر چهار سال یکبار که انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا برگزار میشود، مقایسه آمار و ارقام و سیستم رأیگیری، همچون معمایی، تا چندین روز بسیاری را در سراسر جهان سردرگم میکند. چگونه تفاوت آراء میان دو نامزد رقیب تنها یکدرصد است اما تفاوت آرای الکترال که سرنوشت نهایی و نتیجه انتخابات را رقم میزند به بیش از صد عدد میرسد؟ چگونه نامزد برنده انتخابات، اکثریت آرای مردم را بهدست نمیآورد؟ آرای الکترال چیست؟ رأی مردم چگونه در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا محاسبه میشود؟
خلیفه دوم قاضی محکمه بود و علی(علیهالسلام) در حضورش. کسی از مردم مدینه شکایتی کرده بود و علیه علی(علیهالسلام) مدعی شده بود. همین که آمد، خلیفه دوم از علی(علیهالسلام) خواست برخیزد.
خلیفه گفت:
اباالحسن! کنار مدعی بایست تا به شکایتش رسیدگی کنم.
علی(علیهالسلام) برخاست درحالی که میتوانستی خشم را از چهرهاش بخوانی.
خلیفه گفت:
چه شد ای اباالحسن؟ این که گفتم کنار طرف دعوا قرار بگیری، ناراحتت کرد؟
علی(علیهالسلام) پاسخ داد:
تو شاکی را به اسمش صدا کردی و من را با کنیه ام! این عدالت نیست؛ شاید او مضطرب شود.
پ.ن:
آیا ما هم در اجرای عدالت، پیرو مولایمان هستیم؟
کتاب حاضر توسط دکتر پولادی نگاشته و درچهار گفتار اصلی و پانزده فصل تنظیم شده است. درگفتار نخست عمدهترین نحلهها و گرایشها در مارکسیسم معرفی میشود. فصل اول گفتار دوم به بحث فشرده درباره مبانی فلسفی و تحولات نظری لیبرالیسم به منزله یک جریان فکری اختصاص دارد. در فصلهای بعدی این گفتار دیدگاههای نظریه پردازان مرتبط با این جریان بررسی میشود.فصول گفتار سوم، تحلیلی است بر نظریههای دموکراسی و در گفتار پایانی کتاب پس از بیان اجمالی مبانی نظری محافظهکاری و نقاط افتراق آن با لیبرالیسم، یکی از دانشمندان این جریان فکری در قرن بیستم (میخاییل اوکشات) معرفی و دیدگاههایش تحلیل میشود.
آوردهاند که یکی از بازرگانانِ بغداد با غلامِ خود در کشتی نشسته و به عزم بصره، در حرکت بودند و نیز در همان کشتی بهلول و جمعی دیگر بودند. غلام از تلاطم دریا وحشت داشت و مدام گریه و زاری مینمود. مسافران از گریه و زاری آن غلام به ستوه آمدند و از آن میان بهلول از صاحبِ غلام خواست تـا اجازه دهد به طریقی آن غلام را ساکت نماید. بازرگان اجازه داد. بهلول فوری امر نمود تـا غلام را بـه دریا انداختند و چون نزدیک به هلاکت رسید او را بیـرون آوردند. غلام از آن پـس بـه گوشهای از کشتی ساکت و آرام نشست. اهل کشتی از بهلول سوال نمودند کدر این عمل چه حکمت بود که غلام ساکت و آرام شد؟
بهلول گفت: این غلام قدر عافیت این کشتی را نمیدانست و چون به دریا افتاد فهمید که کشتی جای امن و آرامی است.
پ.ن:
از وضعِ همسایگان درس بگیریم و قدرِ امنیتِ ایران را بدانیم.
در این کتاب، مولف بر آن است، مخاطب را با «بررسی قدرت سیاسی» آشنا سازد. برای این منظور، وی با فرق نهادن میان قدرت و بخت، مفهوم بخت نظام یافته را مطرح میکند و نشان میدهد که چگونه بعضی گروهها بدون آن که تلاش کنند آن چه را میخواهند به دست میآورند، حال آن که گروههای دیگر در مقابل تلاشهای خود پاداش چندانی نمیگیرند. او با مطرح کردن آزمون «چه کسی نفع میبرد؟» نشان میدهد که آزمون مزبور نمیتواند نشان دهد چه کسی قدرت دارد، چون بسیاری از رهگذر بخت منتفع میشوند و عدهای نیز به صورت نظام یافته بخت یارند.