يكشنبه, ۲۱ بهمن ۱۳۹۷، ۰۸:۴۸ ق.ظ
حکایت ۷۲: شاه، مرده است
در زمان یکی از شاهان، شایعه شد که شاه، مرده است.
شاه به عواملش دستور پیگیری داد تا کسی که شایعه را درست کرده پیدا کنند.
پس از جستجو، به عامل شایعهپراکنی که یک پیرزن بود رسیدند و نزد پادشاه بردند.
پادشاه به پیرزن گفت: چرا شایعه مرگ من را درست کردی، در حالی که من زندهام.
پیرزن گفت: من از اوضاع مملکت به این نتیجه رسیدم که شما دارفانی را وداع گفتهاید. چون هرکسی هر کاری که بخواهد انجام میدهد. قاضی رشوه میگیرد و داروغه از همه باجخواهی میکند و به همه زور میگوید، کاسبها هم کمفروشی و گرانفروشی میکنند.
هیچ دادخواهی هم پیدا نمیشود، هیچکس بهفکر مردم نیست و مردم به حال خود رها شدهاند، لاجرم فکر کردم شما در قید حیات نیستی.
مطالب مرتبط:
۹۷/۱۱/۲۱